سريال«پريدخت»ازنگاه منتقدان؛
پاورقي عاشقانه كه محرم به آن سنجاق شد
سريال «پريدخت» كه در ايام محرم از شبكه دو سيما پخش شد، بمانند بسياري از پروژههاي مناسبتي سيما، با مشكل كمبود وقت مواجه بود. با اين حال حضور عوامل حرفهاي در اين سريال، تا حدودي مانع از پررنگ شدن برخي مشكلات موجود شد. مجموعه تاريخي
«پريدخت» با حضور افرادي چون سامان مقدم (در سمت كارگردان) و ليلا حاتمي و علي مصفا (به عنوان بازيگر) ساخته شد و نگارش فيلمنامه آن را احمد رفيعزاده بر عهده داشت كه سريال «ساعت شني» را هم او نوشته بود.
انتقادات به متن و ضرباهنگ سريال باز است
اين سريال، يك پاورقي عاشقانه بود كه محرم به آن سنجاق شده بود.
«پريدخت» ضرباهنگ كندي داشت .اين در حالي است كه سريالهاي مربوط به مقاطع پرتنش تاريخي بايد از ريتم تندي برخوردار باشند.
به دليل بينظمي در پخش اين سريال، مخاطب سرنخ قصه را از دست ميداد؛ از سوي ديگر تكرار سريال براي اثري كه قرار است در 12 قسمت روي آنتن رود، تمهيد خوبي نيست؛ بنابراين بهتر بود ترتيب پخش آن، از ابتدا مشخص ميشد.
پخش يك سريال خوشساخت با موضوع ماه محرم و يا پسزمينهاي از آن، در دهه اول اين ماه به خودي خود خوب است؛ اما در«پريدخت» ماه محرم چندان پررنگ نبود و قصه اين سريال به گونهاي بود كه پخش آن را در هر زمان ديگري امكانپذير ميكرد.
با اشاره به پايانبندي اين سريال به گونهاي نامناسب و ناقص جمعوجور شد و در واقع سازندگان سريال سر و ته قصه را به هم آوردند؛ البته اينكار لطمه زيادي به سريال زد.
«پريدخت»اگر چنين اشكالاتي نداشت ميتوانست به سريالي ديدني تبديل شود اما خيلي زود از خاطر همه ميرود؛ چراكه با سريالهاي مشابه خود مانند «شب دهم» كه اثري ماندگار بود، فاصله زيادي دارد.
درباره پريدخت متن اين سريال شتابزده به نگارش درآمده بود؛ البته كارگردان ميتوانست با استفاده از اين متن ضعيف، دستكم فضاهاي جذابي خلاق كند. اما در نهايت فضاسازي تكراري بود.از سوي ديگر از بازيگرهاي اين سريال قبلا كارهاي بهتري ديده بوديم؛ البته آنان در اين سريال نيز تلاش زيادي براي ايفاي نقش خود كردند، اما زحمات آنان به هدر رفت.
«پريدخت» يك پاورقي عاشقانه توصيف مي كند كه محرم به آن سنجاق شده بود.
فيلمنامه«پريدخت» كاستيهاي زيادي داشت.متن سريال عليرغم برخورداري از دستمايههاي خوب و طرح سه مقطع پرتنش تاريخ ايران، از انسجام لازم برخوردار بود.
در«پريدخت» سه مقطع تاريخي را ميبينيم. دوران رضاشاه، زمان وابستگي آشكار ايران به انگليس و سپس آمريكا و ايجاد محدوديت در برگزاري مراسم تعزيه و مساله كشف حجاب در اين سريال مطرح شده بود.علاوه بر آن در اين سريال به قتل عام مردم در مسجد گوهرشاد و پيدايش سرمايهداري جديد در ايران نيز پرداخته شد؛ اما فيلمنامهنويس نتوانست اين اتفاقات را به خوبي دراماتيزه كند.
با اشاره به مثلث عشقي اين سريال روي اين موضوع دقت بيشتري شده بود؛ اين درحاليست كه قصههاي فرعي اين سريال بسيار تكراري بود و فضاهاي آن شباهتهايي با سريالهايي چون«كيف انگليسي» داشت.
درباره كارگرداني«پريدخت» سامان مقدم ثابت كردهاست كه فيلمنامههاي خوب را بهتر ميتواند كارگرداني كند؛ البته سكانسهاي مربوط به ماجراهاي رمانتيك سريال قويتر اجرا شد و بهتر با مخاطب ارتباط برقرار كرد؛ اما در بخشهاي ديگر شاهد استفاده زياد از كليشهها بوديم. به طور كلي «پريدخت» اجراي دلچسبي داشت كه ميزانسنهاي آن دقيق و دكوپاژش خوبي بود؛ البته ضرباهنگ سريال كند بود.
سريالهايي كه به وقايع تاريخي به ويژه مقاطع پرتنش ميپردازند بايد از ريتم تندي برخوردار باشند؛ اين درحاليست كه در«پريدخت» اين اصل رعايت نشده بود و حتي ضرباهنگ كند سريال، بر عملكرد بازيگران نيز تأثير منفي گذاشته بود.
درباره بازي بازيگران«پريدخت»بعضي بازيگران مانند كامبيز ديرباز (در نقش نصرت) انتخابهاي مناسبي نبودند؛ چراكه نصرت يك فرد درونگرا بود و بايد بازيگري براي ايفاي اين نقش انتخاب ميشد كه ميتوانست اين ويژگي را بهتر به نمايش بگذارد.
ليلا حاتمي (پريدخت) به خوبي از ايفاي نقش خود برآمده بود
علي مصفا نادر) تا حدودي توانسته بود نقش خود خوب را ايفا كند؛ داريوش ارجمند (پهلوان) و عباس اميري (ميرزا) هم به خوبي بازي كرده بودند.
اين سريال در مقايسه با ساير مجموعههاي شبكه دو مجموعه متوسطي بود. طرح و سوژه اوليه آن اگرچه بكر نبود ولي توانست مخاطبان را به خود جذب كند.
متن«پريدخت» ملغمهاي از داستانها، نمايشنامهها و سريالهاي ديگر بود ،اين سريال از نظر ساختاري و داستاني مشابهتهايي با مجموعه «پس از باران» داشت. متن آن به نوشتههاي محمود استاد محمد نزديك بود؛ حتي رگههايي از آثار محمود دولتآبادي نيز در «پريدخت» ديده ميشد. علاوه بر آن گاهي ديالوگهاي اين سريال شبيه نوشتههاي شادروان اكبر رادي بود.
با اشاره به پرداخت شخصيتهاي«پريدخت» متن اين سريال در اين زمينه با كاستيهاي روبهرو بود؛ چراكه شخصيتهاي آن مانند «پهلوان اكبر» پخته نبودند. از سوي ديگر شخصيت «نصرت» غلوآميز بود. سكوت او گاهي آزاردهنده بود كه حكايت از ناداني او داشت. اين درحاليست كه فيلمنامه بر اين نكته تأكيد مي كرد كه نصرت با منش پهلواني رشد يافته است.
ريتم«پريدخت»كند بود، فضاي اين سريال پر از غم و اندوه بود؛گويي همه مردم آن مقطع زماني غمزده بودند و هيچيك از آنها جرأت يا توان بيان درد و اندوه خود را نداشتند؛ در صورتيكه در واقعيت مردم چنين رفتاري نداشتند.
يكي از مهمترين اشكالات توليد سريالهاي تلويزيوني شتاب در ساخت آنهاست كه اين كاستي به وضوح در «پريدخت» به ويژه پايانبندي آن ديده شد.
درباره بازي بازيگران «پريدخت» ليلا حاتمي به خوبي از عهده ايفاي نقش «پريدخت»برآمده بود؛ هرچند كه گاهي سردي و بيروحي شخصيت او همسو با ديگر مردم شهر بود.علي مصفا بازي درخشاني نداشت و در اين سريال معمولي ظاهر شد. داريوش ارجمند نيز درحال تبديلشدن به كليشه است. اين درحاليست كه او هنرپيشه توانمندي است اما در اين سريال سامان مقدم نتوانست از اين توانايي ارجمند در آفرينش بهتر«پهلوان اكبر»سود ببرد؛ با اينحال اين نقش قابل باور بود.
بازي حسن پورشيرازي در نقش دايي با ساير كارهايش تفاوت چنداني نداشت و در حقيقت بازي او ويژگي خاصي نداشت. از سوي ديگر كامبير ديرباز عليرغم اينكه بازيگر توانمندي است، اما به خوبي از عهده ايفاي نقش نصرت برآمده نيامده بود.به طور كلي به نظر ميآيد كارگردان«پريدخت»محدودههايي را براي بازيگران اين سريال در ايفاي نقشهايشان مشخص كرده و اختيار زيادي به هنرپيشگان نداده بود.
در اين سريال شتابزدگي بسيار آشكار بود و تدوين بد آن به كارگرداني يكدست سامان مقدم ضربه زده بود؛ چراكه چنين نمابنديهايي از اين كارگردان بعيد است.
فيلمنامه اين سريال بسيار جذابتر ميتوانست باشد البته موضوع داستان«پريدخت» چندان مرتبط با محرم نبود و نويسنده تلاش كرده بود كه روابط جاري در سريال را به نوعي با اين مقطع زماني پيوند بزند. بنابراين اين سريال امكان پخش در هر زمان ديگري داشت.
در ساخت سريالهاي مناسبتي ويژه محرم انتظار پيشرفت داريم و دوست داريم سريالهاي بهتري از «شب دهم» كه اثر شاخصي محسوب ميشود، ببينيم.
:: بازدید از این مطلب : 193
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0